۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

خاطرات نزديك


امير حسين گفت: جمله هاي  كليشه اي و لحن دار. درست مثل وبلاگ نويسا
ترسيدم و بمدت دو هفته حتي يك كلمه ننوشتم. با مشقهايي كه مي نويسم،  فكر مي كنم يك زن 34 ساله ي 25 سال نماي وحشتزده  هستم. حتي يك روز از اين ترس غاقل نشده ام اما بيشتر مي ترسم شبيه  زنهاي مسني شده باشم كه گوشه هاي  كلاسهاي طراحي را تصاحب مي كردند تا شايد جوان بمانند. با گيرايي پايين همه ي تمرينهاي يكنواختشان را انجام مي دادند. يدون هيچ تغييري نه بهتر، نه بدتر سالها مي امدند و مي رفتند و حقوق ماهينانه ي معلم طراحي را كه حوصله اش از دستشان سر مي رفت  تامين مي كرند. بدين جهت  بمرور زمان بخشي از مبلمان كلاس هاي طراحي با زبان، تاريخ هنر و حتي گالري هاي هنري مي شدند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر