۱۳۹۱ خرداد ۱۹, جمعه

Bovary, mythe féminin —Pierre-Marc de Biasi,

اسطوره ي ناكامي[هاي] زناشويي

در معناي متداولترش،  اِما نمادِ جديدي از تصوير زني با " ازدواج ناموفق" است : تصويري كه او بدون دليلي مشخص از خودش دارد. دليلي كه حتي براي  شارل بواري  (كه كمترين تصوري از انزجاري كه در همسرش برمي انگيزد ندارد ) مشخص نيست. هر دو خودشان را در دنيايي با ارزش هايي كاملن متضاد با  ارزش‌های آن يكي  زنداني كرده اند.: دنياي شارل، آسايش بورژواي، زندگي خانوادگي و دشت و صحرا است، ودنياي اِما، ميل به زندگي اشرافي، به هوس ، به عشق هاي غيره منتظره و شهر[هاي] بزرگ است.
 ناسازگاري راديكال ِ زن و شوهرو عدم درك متقابلشان اينقدر (عميق) است كه خودش را در هيچ مشاجره و كشمكش ابراز شده اي نشان نمي دهد . برخلاف اسطوره ي ازداواج عاشقانه، كه همان اجابت شدن است، "بواريسم" اسطوره ي ناكامي زناشويي را در قالب سرنوشتي روزمره جايگزين مي كند

" همه ي آن تمابلات   تجمل خواهانه اش، تمام محرومبت هاي روحش، پستي هاي ازدواج وخانه داري، روباهايش كه مثل پرستو هاي زخمي در لجن فرومي ريختند، همه ي آنچه كه آرزو كرده بود و همه ي آنچه كه از خود دريغ كرده بود، همه ي آنچه را كه مي توانست داشته باشد  به ياد آورد! و چرا؟ آخر چرا؟ "

 اما خيانت  فقط "سرخوردگي ِ زنا"  را جايگزين " پَلشتي  ازدواج" مي كند.  سرگرداني هاي  عاطفي ِ اِما و  همچنين ناكامي هاي زناشويي اش  شايد چيزي  جز علائم ِ بدبختي اي عميق كه ازجايي ديگر ناشي مي شود، نباشند





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر