۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

خاطراتِ دور


اين ديگر يك بازي نيست
هورا كشيدن
زار تك نقره من است
شعر بد گفتن
لاس زدن  توي چت
چرا صدايت در نمي آيد كه من باز دور شوم از همه ي اينجايي كه بد نيست
فقط خالي است
از تو
 جايي هم برايت نيست

واي ازاين گل و پروانه
اما اينفدر ليزند
لييييييز مي خورند
مي آيند
همينجا توي دهنم
 توي دستها
روي اين صفحه ي پر نور
هه!
حتي كاشم(كاشكيم) نمي آيد
فقط جاي خاليت را هوررا مي كشم





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر